مدافع حرم

#شهدا

🌸همیشه آقامهدی دیر به خانه می‌آمد. روز قبل از شهادتش، جمعه شب بود که ساعت 10 به خانه آمد. خستگی از چهره‌اش می‌بارید. به بچه‌ها گفت خسته‌ام و نمی‌توانم با شما بازی کنم.

بچه‌ها هم پذیرفتند. بعد از چند دقیقه به آشپزخانه رفتم. از آنجا بچه‌ها را نمی‌دیدم، ولی صدای بلند خنده‌شان را می‌شنیدم.

خودم را رساندم پیششان دیدم بابایشان با تمام خستگی‌ای که داشت، دلش طاقت نیاورده و همبازی‌شان شده است
آخرین بازی بچه‌ها با بابا مهدی‌شان بود. فردایش رفت و به شهادت رسید.

🌹شهید مهدی نعیمانی🌹
سبک زندگی فاطمی، ص۵۶

#سیره_شهدا
#سیره_علما
#خانواده
#همسرداری


🆔 @tanha_rahe_narafte
دیدگاه ها (۲)

یا نور النور، یا منور النور 💫 با تو هستم #کلام آسمانینور هست...

داستانک طنازی

💥ضعف ها را برطرف کنید🔹گاهی اوقات شکل #پرخاشگرانه #صحبت کردن ...

#سلام به از بین برنده #ظلمت شب سلام به #خورشید سلام به #طلوع...

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط